طراحی لوگو


» تمامی کالاها و خدمات این فروشگاه ، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه میباشند و فعالیتهای این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است .
پایان نامه دکتری اثرات درمان نوروسايكولوژي در كارآمدي خواندن دانش‌آموزان مبتلا به نارسا خواني تحولي 280 ص masoud 1393/07/07 دسته بندی : علوم اجتماعی و تربیتی 1

مقدمه

در قرن حاضر، نارساخوانی یکی از مباحث چالش برانگیز آموزش و پرورش ویژه به شمار می رود. به اعتقاد پاره ای از متخصصان اختلالهای یادگیری حدود 80 درصد دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری، در خواندن مشکل دارند ( به نقل از لرنر، 1997 ). ضعف در خواندن معمولاً منجر به مشکلات دیگری می شود. این گونه کودکان فرصت های استخدامی را از دست می دهند. بسیاری از کودکان به خاطر عملکرد تحصیلی ضعیف و شکست های مکرر از مدرسه اخراج می شوند.

فن آوری پیشرفته و اتوماتیک شدن کارها در جهان امروز ایجاب می کند که افراد تحصیلات بالایی داشته باشند. مشاغل قدیمی به سرعت منسوخ می شود و فرایند بازآموزی به صورت ضرورتی اجتناب ناپذیر درمی آید. و پیش بینی می شود کارمندان در هر شغلی به دفعات مجبور شوند به بازآموزی در حرفه خود بپردازند تا آمادگی های لازم را برای مشاغل جدید کسب کنند. توانایی خواندن به صورتی کارآمد، ابزاری مهم در بازآموزی و حفظ شغل است. به هر حال، خواندن مشکل تحصیلی عمده ای برای دانش آموزان ناتوان در یادگیری است. ناتوانی خواندن پیامدهای بسیار جدی در مورد پیشرفت تحصیلی، استخدام و موفقیت در زندگی دارد ( لرنر، 1997 ).[1] کودکان مبتلا به نارساخوانی در هنگام خواندن مرتکب اشتباهات متعددی می شوند. این اشتباهات با حذف، افزودن یا وارونه نمودن کلمات مشخص می شود. این کودکان در تفکیک بین حروف از نظر شکل و اندازه دچار مشکل هستند، به خصوص حروفی که فقط از نظر جهت یابی و طول خطوط با هم تفاوت دارند. سرعت خواندن آنها پایین و غالباً با حداقل درک همراه است. اکثر کودکان نارساخوان توانایی رونویسی از متن چاپی را دارند، اما تقریباً آنها درهجی کردن ضعیف هستند. این کودکان ممکن است از وسط یا آخر کلمه شروع به خواندن نمایند. نارسایی در به خاطر آوردن و عدم استمرار فراخوانی موجب
 می شود که فرد اسم و صدای حروف را بخوبی به خاطر نیاورد و از آن پرهیز می کنند. اضطراب آنها در مقابل تقاضاهایی که زبان نوشتاری را ایجاب می کند، افزایش می یابد، اکثر کودکان مبتلا به نارساخوانی که آموزشهای کمکی دریافت نمی کنند ممکن از شکست مستمر و یاس ناشی از آن دچار احساس شرم و تحقیر شوند. با گذشت زمان این احساسها عمیق تر می گردند. کودکان بزرگتر ممکن است احساس خشم یا افسردگی پیدا کنند و احترام به نفس پایین نشان دهند. ( کاپلان ـ سادوک، 2003 ، ترجمه رفیعی ورضاعی ).

لذا، متخصصان با توجه به مشکلات عمده دانش آموزان نارساخوان در سطح خواندن، نوشتن و هجی کردن، از دیدگاههای مختلف به تبیین نارساخوانی پرداخته اند. در پژوهش حاضر، نارساخوانی از دیدگاه نوروسایکولوژی تبیین شده است. نوروسایکولوژی به عنوان شاخه ای از تحقیقات مغز در بیست سال اخیر به مثابه یک گرایش تخصصی در روان شناسی به شمار می آید. نوروسایکولوژی به تبیین رابطه بین مغز و رفتار می پردازد. و می خواهد به چگونگی کنش مغز پی ببرد، به طور مثال چه مکانیزمهایی در تفکر، یادگیری و احساس اهمیت دارند و چگونه راه اندازی می شود و چه تاثیری بر رفتار انسان دارند. نوروسایکولوژی از روشهای همچون تخریب، تحریک و ثبت استفاده می کند. روشهای نوروسایکولوژی تجربی بر ارائه محرک مبتنی هستند. در این زمینه از روشهای ارائه محرک به نیمی از میدان دید، یکی از دو گوش و تحریک لمس جانبی استفاده می کنند. در تمام این موارد هنگامی که تحریک ارائه می شود، پاسخ پس از تحلیل شناختی به صورت جانبی ظاهر می شود. در این پژوهش نیز برای درمان نارساخوانی از روش تحریک استفاده شده است.

به اعتقاد پاره ای از مولفان نوروسایکولوژی، نارساخوانی ناشی از نارسایی در یکی از نیمکره های مغزی چپ و راست و یا هر دو نیمکره مغزی است. بر مبنای مدل تعادل خواندن بیکر ( 2002 ) نارساخوانی ناشی از وجود نارسایی در نیمکره مغزی چپ یا نیمکره مغزی راست می باشد. این مدل بر مبنای دیدگاه نوروسایکولوژی ایجاد شده است که به طبقه بندی دانش آموزان نارساخوان ( نوعp/l ) و درمان آنان می پردازد.

به اعتقاد بیکر ( 2002 ) مغز این آمادگی را دارد که از راه تحریکهای عصب شناختی تغییر یابد. یعنی می توان با تحریک نیمکره چپ، عملکرد خواندن کودکان نارسا خوان نوعp را بهبود بخشید و با تحریک نیمکره راست می توان عملکرد خواندن کودکان نارساخوان نوعl را بهبود بخشید. بر مبنای مدل تعادل خواندن بیکر، کودکان نارساخوان نوعp هنگام یادگیری خواندن از مزایای نیمکره چپ و کودکان نارساخوان نوعl از کنش نیمکره راست بهره کمی برده اند. بنابراین، تحریک یکی از نیمکره های مغزی با توجه به نوع نارساخوانی مناسب به نظر می رسد.

درراستای اهداف فوق، دراین پژوهش نیز نیز برای درمان دانش آموزان نارساخوان نوعp/l از شیوه های درمانی تحریک خاص نیمکره ها (Hss ) از طریق کانال دیداری و لامسه ای استفاده شده است. لذا در این پژوهش، اثربخشی شیوه های درمانی نوروسایکولوژی در کارآمدی خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تحولی مورد بررسی قرار می گیرد.

 


[1] - Lerner


تعداد بازدید : 3257-->
خرید و دانلود | 8,950 تومان
گزارش تخلف به پلیس سایت
» ادامه مطلب ...
9